تنشهای آبی و برقی این روزهای کشور، مدیران دولتی حوزه انرژی را سیبل انتقادات مردم، کارشناسان و صنایع کرده است.
به گزارش قدس آنلاین از آن جایی که دولت دوازدهم شمارش معکوس را برای خداحافظی با افکار عمومی شروع کرده و روزهای وداع مدیران انرژی کشور با تنشهای آبی و برقی همراه شده، با عباس پاپی زاده نماینده مجلس نهم و دهم در کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی و عضو سابق شورای عالی محیط زیست گفتگو کردیم و از او پرسیدیم عملکرد دولت یازدهم و دوازدهم چگونه بوده که امروز با چاشنی تنش در حوزه انرژی، با مردم خداحافظی می کند؟
بحث را از وضعیت منابع آب و تنش آبی کشور در این روزهای داغ سال و دوران پیک مصرف شروع می کنیم. تحلیل کلی شما از سیاستهای دولت در این زمینه چیست؟
دولت یازدهم و دوازدهم سیاست مشخصی در پایداری منابع آب و البته برق دنبال نکرد و ما این سالها شاهد بودیم وزارت نیرو سیاست روزمرگی را در پیش گرفت. ایران در منطقه خشک و کم بارش واقع شده و سالانه حدود ۲۵۰ میلی متر یعنی یک سوم متوسط جهانی بارش دارد پس باید بر همین اساس و با توجه به ذخیره سدها برنامه ریزی و پیش بینی حداقل برای دو سال آینده صورت میگرفت. تا قبل از دولت آقای روحانی شبکه سدها شکل گرفته بود و وضعیت ذخایر آب بسیار مناسب بود که چنین ذخایری تا ۲ سال پس از خشکسالی می توانست نیاز کشور را تامین کند. امروزه در سطح جهان پیش بینیهای هواشناسی علاوه بر روزانه، هفتگی و ماهانه به صورت ۶ ماهه، یک ساله، دو ساله و پنچ ساله هم صورت میگیرد که درصد خطای این پیش بینی ها طبعا با طولانی شدن دوره، کمی بیشتر است. در سطح کلان، کشورها به اطلاعات ۶ ماهه، سالانه و دو سالانه اتکا میکنند و ایران هم هر سال بابت دریافت این اطلاعات جهانی حق عضویت می پردازد لذا از این طریق وزارت نیرو و سازمان هواشناسی میتوانستند تشخیص دهند احتمال خشکسالی، تعادل و یا ترسالی چقدر است. در واقع لازم نبود وزارت نیرو کار شاقی انجام بدهد بلکه متّکی به علم روز دنیا می توانست وضعیت خشکسالی یکی دو سال بعد را پیش بینی کند اما از ۶ ماه قبل شاهد مصرف بی محابای آب بودیم و هیچ اقدامی برای کنترل مصرف آب، ذخایر سدها و ذخیره سازی بارش ها صورت نگرفت. اگر دولت از ابتدای سال آبی جاری (مهر ۹۹ تا مهر ۱۴۰۰) تنشهای آبی امروز را پیش بینی کرده اما اقدامی صورت نداده که خطای محرز مدیریتی است و باید دستگاههای نظارتی به این تخلف ورود کنند و اگر پیش بینی نکرده به شدت باید بابت این مدیریت متأسف شد چون در این صورت وجود یا عدم وجود وزارت نیرو چه فرقی میکند؟
آقای پاپی زاده! یکی از انتظاراتی که بعضاً مطرح میشود، انتقال آب از دریای عمان به مناطق خشک کشور و شیرین سازی آب است و اینکه در بخش کشاورزی هم باید کنترل مصرف و بهینه سازی کشت را شاهد میبودیم. در این دو مورد آیا با منتقدان سیاست های آبی دولت، همراه هستید؟
دقیقاً همین طور است. ایران در منطقه خشک و نیمه خشک جهان قرار گرفته اما با دو دریای بزرگ مرتبط است. دولت می توانست با انتقال آب از دریای عمان که به اقیانوس هند راه دارد، به مناطق خشک و شیرین سازی آب بخش زیادی از تنش آبی امروز را مرتفع سازد. ضمناً هر دولتی قبل از آقای روحانی از سازندگی تا دولت آقای احمدی نژاد یا سد ساخته یا سدها را تکمیل کرده اما در دو دولت آقای روحانی این اقدام صورت نگرفته است. حداقل انتظار این بود که انتقال آب از دریای عمان به مناطق مرکزی ایران از قبیل کرمان، اصفهان، یزد، خراسان و سمنان انجام میگرفت چون بخش خصوصی هم تمایل زیادی به مشارکت در این پروژه داشت و اصلا لازم نبود دولت پول، وقت و نیروی انسانی برای این امر هزینه کند. فقط لازم بود مجوز بدهد تا کنسرسیوم بخش خصوصی ایجاد شود.
متأسفانه در حالی که در خشکسالی به سر میبریم شاهد توسعه صنایع آب بر در منطقه فلات مرکزی و کویری هستیم و دولت اصرار دارد از استانهای همجوار آب را انتقال دهد در حالی که همین استانها خودشان تنش آبی دارند و تنش اجتماعی در این مناطق را هم شاهد بودیم. در بخش کشاورزی هم که یکی از مصرف کنندگان مهم آب کشور است دولت عملکرد قابل قبولی در توسعه تکنولوژی صرفه جویی نداشته و شیوه های جدید کشت مانند کشت گلخانه ای توسعه نیافته است. وزارت نیرو میتوانست با ذخیره سازی بارشها و مدیریت آب پشت سدها، تا حدود زیادی از تنش آبی امروز بکاهد. وقتی امروز کشور با ظرف های بزرگی به نام سدهای خالی مواجه است باید پرسید با توجه به مشخص بودن ذخیره سدها و حجم بارش، مازاد آب سدها کجا رفته؟ این مازاد رها شده است. امروز خوزستان علیرغم داشتن ۴ رودخانه کرخه، دز، کارون و جراحی با تنش آبی و برقی مواجه است. حتی اگر بارشهای کم امسال را لحاظ کنیم میتوانستیم با همین بارش سدها را پر کنیم اما شاهد مدیریت به شدت ضعیف منابع آب بودیم.
شما با اینکه گفته میشود ایران به مرحله ورشکستگی آبی بدان معنی که مصرف بیش از منابع قابل بهره برداری، یا وضعیت حجم منابع آب تجدیدپذیر و استراتژیک، بحرانی است، موافقید؟
من ورشکستگی آبی را به آن معنا که نتوانیم منابع را مدیریت کنیم قبول ندارم. منابع آب ما تجدیدپذیر است و هر سال که منابع آبی خوب باشد، اوضاع هم بهتر میشود. در همین حوزه خوزستان میزان بارندگی، تبخیر و نفوذ آب در زمین معلوم است اما مدیریت غلط منابع و رهاسازی مازاد آب سدها، تنش امروز را رقم زده است. بنده از یکی از مدیران ارشد وزارت نیرو دلیل این کار را پرسیدم. ایشان گفت: ترسیدیم سیل سال گذشته خوزستان دوباره تکرار شود! خب آقای دانشمند! شما باید با علم روز جهان وضعیت ۲ سال آینده میزان منابع آب و بارشها را پیش بینی میکردید. سد را که فقط برای بارندگی نمیسازند بلکه از این طریق باید برای زمان خشکسالی، منابع آب ذخیره شود تا منابع آب کشور را بتوان برای ۲ سال آینده مدیریت کرد. امسال اما از بهمن ۹۹ بحث خشکسالی مطرح شد و از اسفند و تقریباً بلافاصله در خوزستان با قطع برق مواجه شدیم.
در حوزه تأمین و تولید برق، عملکرد دولت را چطور ارزیابی میکنید؟ این عملکرد چه نسبتی با متوسط مصرف روزانه ۵۷ هزار مگاواتی کشور دارد؟
ابتدا این را بگویم که در دولت بعد با قطعی برق گسترده مواجه میشویم. بعد هم اینکه تا قبل از دولت آقای روحانی، هر دولتی بسته به توان، نیروگاه های برق آبی و سیکل ترکیبی با استفاده از سوخت فسیلی را توسعه دادند اما در دولت یازدهم و دوازدهم این آمار تقریباً صفر است و هیچ نیروگاه جدیدی ساخته نشده است حال آن که با توجه به افزایش جمعیت و توسعه صنایع، به طور متوسط سالی ۲ تا ۵ درصد مصرف برق افزایش یافته است و در برخی سالها این رشد به ۱۰ درصد هم رسیده است. قطعا متناسب با متوسط مصرف روزانه برق در کشور تولید بالا نرفته است و امروز بسیاری از نیروگاه های کشور تعطیل شده اند. نیروگاه ها را عمدتاً بخش خصوصی میسازد اما دولت مجوز این کار را نمیدهد و تعمداً بخش خصوصی را محدود کرده است.
چرا باید دولت در عدم به کار گیری بخش خصوصی تعمّد به خرج دهد؟
دولت برای خودشیرینی و اینکه بگوید ما معاهده پاریس را اجرا کرده ایم اجازه فعالیت بخش خصوصی را نمیدهد. بر اساس این معاهده هر سال باید درصدی از مصرف سوخت فسیلی کم شود. اما باید پرسید اگر نیروگاه ها را مثلا در حاشیه دریای عمان و خلیج فارس بسازیم و سوخت پاک برق همین نیروگاه ها را به تهران برسانیم چه مشکلی پیش می آید؟ عمل به تعهدات معاهده پاریس ۱۰ تا ۱۵ درصد از GDP کشور را کاهش داده است و میبینیم که مثلاً آمریکا زیر بار آن نرفته چون اقتصاد، اشتغال و رشد اقتصادی برایش مهم بوده است و صلاح نمیبیند به سمت انرژی گران حرکت کند. امروز اغلب صنایع ما در استانهای گرمسیری به دلیل مشکلات تامین برق، تعطیل شده اند و مردم هم برق را با قیمت بسیار گران دریافت میکنند و این تنشی که امروز مردم و صنایع در حوزه برق تجربه می کنند در اثر همین کلاس گذاشتن و تکنوکرات بازیهای دولت در قبال معاهده پاریس است. ما امروز شاید نتوانیم به آسانی نفت بفروشیم اما میتوانیم با صادرات برق به همین کشور ترکیه ، ارزآوری بالایی برای کشور داشته باشیم.
شما از امکان صادرات برق صحبت میکنید و البته بخش خصوصی هم در خود این توان را میبیند اما در این روزهای گرم و پرمصرف، ایران ناگزیر از واردات برق از آذربایجان و ترکمنستان شده و دولت می گوید این تبادلات طبیعی است چون ما هم در زمان پیک مصرف کشورهای شمالی، در تأمین نیاز، کمکشان میکنیم...
قرار بود ایران به غول انرژی منطقه تبدیل شود نه اینکه بدبخت و ذلیل حوزه انرژی بشود و در این فصل ناگزیر باشد از همسایهها برق وارد کند. ما امکان این را داریم که از خوزستان تا مکران نیروگاه بسازیم و انرژی همسایه ها را هم تأمین کنیم ضمن اینکه آلودگی خاصی هم ایجاد نمیکنیم تا مردم هم مانند اروپا و آمریکا که ۹۵ درصد خانه ها اجاق گاز برقی دارند، نیازی به مصرف گاز تا این حد نداشته باشند. پس اگر کسی گفت نیروگاه ساختن، آلودگی به همراه دارد باور نکنید. اینها آدرس غلط دادن است. مدیران ما در مدیریت انرژی، درگیر تنبلی و روزمرگی شده اند و هزینه تکنوکراتی شان را مردم باید بپردازند. اگر غیر از این است دولت بگوید چرا زیر بار معاهده پاریس رفته؟ چرا دست و پای بخش خصوصی را تا این حد بسته که اجازه ساخت یک نیروگاه سیکل ترکیبی را ندارد؟ دولت از بخش برق سوبسید میگیرد و حاضر نیست قیمت برق واقعی شود و مطالبات نیروگاههای بخش خصوصی را هم نمیدهد.
منظورتان مطالبات پرداخت نشده نیروگاههای کوچک است؟
نه من از مطالبات غولهای نیروگاهی کشور صحبت میکنم. هر نیروگاه سه الی چهار سال یک بار باید بازسازی شود اما این نیروگاه ها در حال ورشکستگی هستند. ظلمی که در ۸ سال گذشته به حوزه برق شد بی سابقه بود و جایگزینی و بازسازی شبکه توزیع به شدت مورد غفلت واقع شد. از سال ۹۲ سالی ۳۵۰۰ میلیارد تومان باید از محل هدفمندی یارانه ها و صرفه جویی در مصرف انرژی به وزارت نیرو داده و صرف بازسازی شبکه می شد اما در هیچ سالی شاید بیش از ۲۰ تا ۳۰ درصد از این رقم را به شبکه ندادهاند و اغلب درآمد صرف پرداخت نقدی یارانه شده این در حالی است که با گران شدن انرژی، درآمد دولت از این محل افزایش هم داشته اما ظاهراً درآمدها صرف هزینههای جاری دولت شده است. واقعیت این است که با این فرسودگی و افزایش تلفات، شبکه برق نمی تواند روی پای خودش بایستد و به نظر میرسد دولت هم با بی وجدانی و بی مسوولیتی فقط منتظر است دولت بعدی سر کار بیاید.
انتهای پیام/
نظر شما